علی آقاعلی آقا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

شیطونک عمه

علی آقا حرف میزنه ...

سلاااااااااااااااام پسره خوب...خوفی عمه ؟؟؟؟؟؟شرمنده که چند روز نیومدم وبلاگت اخه امتحان دارم عزیزم  الانم تازه از از سر امتحان اومدم دیشب تا٢ بیدار بودم صبح ام ٥ بیدار شدم تقریبا در حال بیهوش شدنم..... خب میخوام یکم از حرف زدنت بگم... عزیز دل من برا خودش حرف میزنه  و با خودش اختلات میکنه ما هم که  چیزی حالیمون نمیشه هر چی میگی میگیم باشه باشه..... اما.............. اما این که به من میگی....( انه) یعنی عمه به بابا جونتم  که میگی بابا به مامان جونتم  که مامان  تلفن و بر میداری میزاری در گوشتو میگی ( ادو ) یعنی الو....... تا یکی دست میزنه شروع میکنی به رقصیدن و اون دستای ...
27 ارديبهشت 1391

علی کوچولو آهنگ گوش میده ...

ااااااااااااااااخ من فدات شم وروجک....چقدر تو نازو شیطونی..... میخوام از اتفاق های امروز برات بگم...........اووووووم.........از کجا شروع کنم؟؟؟؟؟ اهان..... امروز وقتی از مدرسه اومدم خونه ...شما اومدی پیشم کلی اتیش سوزوندی الانم که راه میری کسی به  گرد پاتم نمیرسه و زودی از محل حادثه فرار میکنی....روی تختم خوابیده بودم داشتم  آهنگ گوش میدادم که مامانی صدام کرد رفتم پیش مامانی وقتی برگشتم دیدم گوشیمو گذاشتی روی گوشتو داری آهنگ گوش  میدی تازه دستتم تکون میدادی .....اااااااااخ من قربونت برم عشقم تازه دستم میزنی........ خب الام  میخوام چند تا عکس از جیگرم بزام .... . نگا چیجوری خوابیده........وای من قربو...
4 ارديبهشت 1391

عکس علی جونم وقتی خیلی کوچولو بود ...

الان گل پسرم یه پا مرد شده واسه خودش... ولی عکس کوچولوییشو میزارم که بعدا ببینه...  در اینجا شما رو شکم بابا حامد خوابت برده دلمونم نمییومد بلندت کنیم بیچاره بابات تا زمانی که بیدار شدی همین جوری دراز کشیده بود راستی عکس تولدتم میزارم ولی چون تو دوربینه.. دوربینم الان دست بابایی اته نمیشه... ...
27 فروردين 1391

عکس علی آقا در همایش علی اصغر...

اخ خدا من چقد این علی رو دوست دارم همه توجه کنن این اقا که میبینید عشق بنده است در لباس علی اصغر ...من این عکسو ازت نگرفتم گلم ..اخه رفته بودم ازمون مامان دوستم لطف کردو اومد از تو عکس گرفت دستشم درد نکنه چه لحظه هایی رو شکار کرده .... ...
27 اسفند 1390

داغون شدن کامپیوتر عمه ...

سلااااااام به بهترین برادر زاده ی دنیا...خوفی عمه جون؟؟ ببخشید چند روز نیومدم وبلاگت اخه ویروسا حمله کرده بودن به کامپیوترم  ( ) منم که بلد نبودم درستش کنم باید صبر میکردم تا بابا جونت بیاد درستش کنه الانم خدارو شکر درست شده ... چند روز دیگه تولدته میشی ١ ساله اگه شمال نری حتما برات تولد میگیریم.......... ...
27 اسفند 1390

غلت زدن جیییییگرم ...

 اخی من فدات بشم خوشگلم...این عکس و بنده از شما گرفته ام  تازه یاد گرفته بودی غلت بزنی فکر کن یه گوشه میخوابدی کناره مبل پیدات میکردیم خیلی غلت میزدی البته الانم همین طوری هستی ...
10 اسفند 1390

عکس گل پسرم...

 تو رو خدا نگاه کنید چه نازه من میگم عاشقشم بخاطر اینه دیگه  فدات شه عمه الاهی دیشب شام خونتون بودیم عمو هادی هم بود.انقدر شیطونی کردی که نگو از دیوار راست بالا میرفتی...دوست داشتی همش باهام بازی کنی ولی من درس داشتم برا همین میرفتم تو اتاق و درو می بستم که درس بخونم تو مییومدی پشت درو با اون مشت های کوچولوت میزدی به در منم که دلم نمی یومد... درو باز میکردمو بغلت میکردم خلاصه نذاشتی من درس بخونم و مجبور شدم تا ٢ بیدار باشم...... ...
8 اسفند 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شیطونک عمه می باشد